شعری از یک شاعر جوان
 
My Elysium
درس معلم گر بود زمزه ی محبتی جمعه به مکتب اورد طفل گریز پای را
چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, :: 18:17 ::  نويسنده : faraz khanbabaei       

در حسرت یک نگاه سوختم

وبا یک لبخند تمام زندگی ام را باختم

وچه کودکانه افکارم را به باد سپردم

ومثل یک اسب وحشی در بیراحه ها تاختم

ودر ناکجاباد خانه ای ساختم

ساغر

این شعر یک شاعر جوان می باشد حتما نظر بدهید



نظرات شما عزیزان:

زیبا
ساعت16:10---13 آبان 1390
خوب بود ولی در حد یکم شاعر جوان به نظر من میتونست کمی هم بهتر باشد ولی در کل بد نبود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود و انسان با نخستین درد. در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد- من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My Elysium و آدرس brokenangles.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان